مریممریم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
متینمتین، تا این لحظه: 2797 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

لحظات رویایی مرمر ومامانش

یه خانواده خوشبخت و شاد بهشت زودتر از موعد است

بچه بودیم

بچه بودیم از آسمون بارون می اومد ...  بزرگ شدیم از چشامون می آد ... بچه بودیم همه چشای خیسمون رو می دیدن ... بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه ...  بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم . .. بزرگ شدیم تو خلوت ... بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست ... بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه ... بچه بودیم همه رو ده تا دوس داشتیم . .. بزرگ که شدیم بعضیا رو هیچی ، بعضیا رو کم و بعضیا رو بی نهایت دوس داریم ... بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد از یادمون می رفت . .. بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو  یادمون مونده و آشتی نمی کنیم... بچه که بودیم ، بچه بودیم . .. بزرگ که شدیم ...
25 آذر 1392

قدر همدیگر رابدانیم

یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،  قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:    می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی عزیز دلم نمیدونم چراچندروزه خیلی به هم ریختم ازروزی که آقا رضا پسردایی بابات به رحمت خدارفت طی یک حادثه تصادف ....٣٥سال بیشترنداشت پری ماه دخترش دوسالش نشده بود واقعا دیدنش سخته نمیدونم یک لحظه خودم راجای زنش گذاشتم ولی دیونه شدم نمیتونم عزیزم من میخوام تو باباتو همیشه داشته باشم بدون شما زندگی رانمیخوام نمیدونم چراازاون روز تاحالا خیلی بیشتر به بابات وابسته شدم هی میخوام برم بغلش شب بیدارمیشم دستشو محکم فشارمیدم ترس ازدست دادنش تودلمه نمیدونم آخه خاله عتاب هم همینجوری دریک لحظه دست گ...
21 آذر 1392
1